جدول جو
جدول جو

معنی دکته گپ - جستجوی لغت در جدول جو

دکته گپ
چوافتاده شایع شده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ پَ)
نکته گوی. رجوع به نکته گوی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ تَ / تِ گُ)
شاخه های گل که بشکنند یا ببرند و با گیاهی یا بندی به هم بندند و به دست گیرند بوئیدن را. (از شرفنامه). گنبد گل. گلدسته.
- دسته گل به آب دادن، کاری زشت مرتکب شدن، مرتکب خطائی شدن. لغزشی کسی را دست دادن.
- مثل دستۀ گل، سخت پاکیزه.
- مثل دستۀ گل سر بریدن، تند و سریع سر از تن جدا کردن، تعبیر فریبکارانۀ جلاد محکوم را.
، کنایه از آفتاب
لغت نامه دهخدا
(دِهْ گَ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری فهلیان. سکنۀ آن 485 تن. آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
گاو جدا شده از گله
فرهنگ گویش مازندرانی